زکریا رازی
ابوبكر محمد پسر زكرياي رازي فيلسوف و عالم طبيعي و شيمي دان و پزشك بزرگ ايران عالم اسلامي و ملقب به جالينوس المسلمين از مفاخر مشاهير جهان و يكي از نوابغ روزگار قديم است. تولد او در اوايل شعبان سال 251 هجري در ري اتفاق افتاد و در همين شهر به تحصيلات خود در فلسفه و رياضيات و نجوم و ادبيات مبادرت كرد و بعيد نيست كه توجه او به تحصيل علم كيميا نيز در ايام جواني جلب شده باشد.
توجه و اشتغال وي به علم طب بعد از سنين جواني و بنابر قول ابوريحان بيروني پس از مطالعات و تجارب آن استاد در كيميا جلب و عملي شده و نتيجه عارضه پي بوده كه در چشم وي از تجارب كيميا وي پديد آمده بود نوشته اند:
رازي در سي سالگي به بغداد رفت و چون بر بيمارستان مقتدر گذر كرد به طب دلبستگي يافت و به تحصيل اين علم پرداخت و چون در آن چيره دست شد، به ري بازگشت و به خدمت منصوربن اسحاق حاكم ري در آمد و سرپرست بيمارستان ري شد. بعدها به بغداد رفت و رياست بيمارستان مقتدر را بر عهده گرفت و شهرت وي در بغداد به جايي رسيد كه سابقه نداشت.
محل و تاريخ وفات محمد رازي به درستي مشخص نيست، بيروني وفات او را در ماه شعبان سال 313 هجري نوشته و تعداد تأليف هاي وي را بيش از پنجاه و شش كتاب و رساله دانسته است.
از مهمترين آثار او يكي «الحاوي» است كه به نظر از «قانون» ابن سينا مهمتر است. اين كتاب چند قرن مورد مطالعه و مراجعه، بلكه تنها كتاب اصلي درسي طب به شمار مي رفته است. الحاوي دائره المعارفي بوده كه اكنون تمام آن در دست نيست.
محمد رازي اين كتاب را به صورت يادداشتهاي متعددي تهيه كرده بود و بعد از مرگ وي به دستور ابن عميد از روي يادداشتهاي او كتاب را استنساخ و تنظيم كردند. مقدار زيادي از نتايج آزمايشها و مطالعات رازي در اين كتاب جمع است.
اثر ديگر رازي «طب المنصوري» است كه به نام منصور بن اسحاق حاكم ري تأليف و تنظيم شده است. طب المنصوري و برخي از رساله هاي طبي ديگر محمد رازي به زبان لاتيني ترجمه و چاپ شده و مورد استفاده اروپاييان بوده است.
كتاب «من لا يحضره الطبيب» اثر ديگر وي شامل دستورهاي ساده براي معالجات گوناگون است. كتاب ديگر او «برء الساعه» است.
در علم كيميا بايد رازي را سرآمد دانشمندان اسلامي دانست. از كارهاي مهم او كه متكي به آزمايشهاي متعدد بوده، كشف جوهر گوگرد (اسيد سولفوريك) و الكل است.
محمد رازي كتابهاي متعدد در كيميا به رشته تحرير در آورده است كه از آن جمله «كتاب الاكسير» و «كتاب التدبير» را بايد نام برد.
اين فيلسوف و پزشك نامي ايران علاوه بر علم وسيع كيميا و پزشكي جهانگير، در فلسفه نيز داراي تحقيقات عميقي است كه مورد توجه و اهميت مي باشد. از كتابها و آثار فلسفي او اكنون جز تعداد معدودي در دست نيست، ولي آن چه از فهرست بيروني و ساير مأخذ بر مي آيد. وي كتابهاي متعدد در كليات مسايل طبيعي و منطقيات و ما بعدالطبيعيه داشته است و آنها عبارتند از كتابهاي: سمع الكيان الهيولي الصغير و الهيولي الكبير. (ابن نديم: كتاب الهيولي المطلقه و للجسم محركا من ذاته طبعا – في العاده – المدخل الي المنطق – كتاب البرهان – كيفيه الاستدلال – العلم الالهي علي راي سقراط العلم الالهي الكبير في الفلسفه القديمه – رساله در انتقاد اهل اعتزال – قصيده الهيه – الحاصل في العلم اللهي – الشكوك علي ابرقلس – ردنامه فرفوريس به انابون المصري – النفس الصغير – النفس الكبير – الطب الروحاني - في السيره الغلسفيه – امارات الاقبال الدوله و چند رساله ديگر فلسفي كه در رد بر مخالفان خود در مسئله قدم هيولي و لذت و معاد و ناقدان خود بر علم الهي ورد بر سيس ثنوي نگاشت.
كتاب ديگري نيز در رد نبوات و در نقض اديان داشت به نام «في النبوات» و شايد براي تكميل اقوال خود در همين كتاب، كتاب معروف ديگر خود را به نام «حيل المتنبين» مشهور به «مخاريق الانبياء » نگاشته بوده است.
محمد رازي علاوه بر تاليف هاي فلسفي، شروح و جوامعي هم از آثار متقدمين مانند ارسطو و افلاطون داشت. از افلاطيون رساله طيماوس را شرح كرد و از ارسطو جوامعي در منطق چون جوامع قاطيفورياس و باري ارمينياس و انالوطيقا ترتيب داد و نيز كتابي در منطق به روش و با اصطلاحات متكلمين اسلام تدوين كرد. دائره المعارف دانشمندان علم و صنعت درباره محمد بن زكرياي رازي آمده است.
محمد رازي نه فقط در طب به تجربه دست مي زد بلكه آزمايش را در كليه مباحث علوم طبيعي ضروري مي دانست. وي آزمايشهاي شيميايي خود را با چنان دقتي تشريح و توصيف كرده كه امروزه هم هر شيمي داني مي تواند عيناً آن را مجددا به معرض آزمايش درآورد. رازي مواد شيميايي را طبقه بندي كرد، در بابي وزن مخصوص تحقيقاتي به عمل آورد و به اكتشافات مهمي از قبيل اكتشاف الكل و اسيد سولفوريك نايل آمد. وي نخستين كسي است كه كليه اشياي عالم را به سه طبقه حيوانات، نباتات، جامدات تقسيم كرده است.
مسعودي در كتاب التنبيه و الاشراف گفته است كه: رازي در سال 310 هجري كتابي در سه مقاله راجع به فلسفه فيثاغوري نگاشت و بعيد نيست اين توجه به فلسفه فيثاغوري جديد نتيجه تعلم رازي نزد ابوزيد بلخي بوده باشد كه از شاگردان كندي و متوجه فلسفه فيثاغوري جديد بود.
محمد رازي در پايان عمر به سبب كثرت كار و مطالعه نابينا شد.
در مورد تاریخ تولد و مرگ رازی
مهمترین سند تاریخی دربارهٔ تولد و مرگ رازی کتاب «فهرست کتب رازی» نوشتهٔ ابوریحان بیرونی است. در این کتاب تولد رازی در غرهٔ شعبان ۲۵۱ (قمری) ه.ق و درگذشت او در پنجم شعبان ۳۱۳ ه.ق. ثبت شدهاست. ضمنا «در این رساله ابوریحان علاوه بر آن که صریحاً تاریخ تولد و وفات رازی را متذکر شده، مدت عمر او را به سال قمری شصت و دو سال و پنج روز و به شمسی شصت سال و دو ماه و یک روز بطور دقیق آوردهاست.» اما در منابع مختلف تاریخهای متفاوتی در مورد تولد و مرگ رازی آمدهاست.
تولد:
حدود ۲۴۰ (قمری) ه.ق.
۲۵۱ (قمری) ه.ق.
۲۵۰ (قمری) ه.ق.
۲۴۹ (قمری) ه.ق.، فرهنگ تاریخ و جغرافیا تالیف بویه و در لاروس بزرگ تاریخ تولد رازی ۸۵۰ میلادی آورده شدهاست.
مرگ:
در مورد تاریخ درگذشت رازی نیز اختلاف زیادی وجود دارد در فرهنگ معین پس از ذکر ۳۱۳ ه.ق نوشته شدهاست:«و به قولی ۳۲۳ ه.ق.» و در لغتنامهٔ دهخدا نیز پس از ذکر همان ۳۱۳ ه.ق در مورد درگذشت رازی آمدهاست:«زرکلی از ابنالندیم و مولف نکت الهمیان و وفیات مرگ او را در ۳۱۱ ه.ق. نوشتهاست»
«در این باب نیز بین مورخان اختلاف نظر است، مثلاً قفطی و ابنصاعد اندلسی و ابوالفرج ملطی در مختصر الدول و جرجی زیدان در کتاب تاریخ آداب اللغه العربیه وفات رازی را سال ۳۲۰ هجری ذکر کردهاند. ابن ابی اصیبه از قول ابوالخیر حسن بن سوار بن بابا (که تقریباً همزمان با رازی بودهاست) وفات رازی را سال ۲۹۰ و اندی و یا ۳۰۰ و کسری و به اعتبار دیگر ۳۲۰ آوردهاست.»
استادان و شاگردان
درباره استادان و پیشکسوتهای رازی میان کارشناسان و تاریخنویسان اتفاق نظر وجود ندارد. گروهی او را شاگرد علیبن ربن طبری و ابوزید بلخی میدانند اما عدهای دیگر بنا بر شواهد و دلایلی این موضوع را رد میکنند. ناصرخسرو در زادالمسافرین صفحهٔ ۹۸ از شخصی بهنام ایرانشهری بهعنوان «استاد و مقدم» محمد زکریا نام میبرد اما هیچ نشانی از این شخص بهدست نیامدهاست. از این نامها به عنوان شاگردان رازی یاد شدهاست: یحیی بن عدی، ابوالقاسم مقانعی، ابن قارن رازی، ابوغانم طبیب، یوسفبن یعقوب، محمدبن یونس و ابوالحسن طبری.
اخلاق و صفات رازی
رازی مردی خوشخو و در تحصیل کوشا بود. وی به بیماران توجه خاصی داشت و تا زمان تشخیص بیماری دست از آنها برنمیداشت و نسبت به فقرا و بینوایان بسیار رئوف بود. رازی برخلاف بسیاری از پزشکان که بیشتر مایل به درمان پادشاهان و امراء و بزرگان بودند، با مردم عادی بیشتر سروکار داشتهاست. ابنالندیم در کتاب الفهرست خود میگوید: «تفقد و مهربانی به همه کس، به ویژه فقراء و بیماران داشته، از حالشان جویا، و به عیادتشان میرفت و مقرریهای کلانی برای آنها گذاشته بود.». رازی در کتابی به نام صفات بیمارستان این عقیده را ابراز میدارد که هر کس لایق طبابت نیست و طبیب باید دارای صفات و مشخصههای ویژهای باشد. رازی درباره جاهل عالمنما افشاگریهای متعددی صورت دادهاست و با افراد کمسواد که خود را طبیب مینامیدند و اطرافیان بیمار که در طبابت دخالت میکردند به شدت مخالفت میکرد و به همین سبب مخالفانی داشت
پزشکی
رازی طبیبی حاذق و پزشکی عالیقدر بود و در زمان خود شهرت بهسزایی داشت. رازی از زمرهٔ پزشکانی است که بعضی از عقاید وی در درمان طب امروزی نیز بهکار میرود، مخصوصا در درمان بیماران با مایعات و غذا. پزشکان و محققین از کتابها و رسالات رازی در سدههای متمادی بهره بردهاند. ابنسینا رازی را در طب بسیار عالیمقام میداند و میتوان گفت برای تالیف قانون از حاوی رازی استفاده فراوان کردهاست.
آبله و سرخک
رازی اولین کسی است که تشخیص تفکیکی بین آبله و سرخک را بیان داشتهاست. وی در کتاب آبله و سرخک خود به علت بروز آبله پرداخته و سبب انتقال آن را عامل مخمر از راه خون دانستهاست و ضمن معرفی آبله و سرخک بهعنوان بیماریهای حاد، نشانههایی از بیخطر یا کشنده بودن آنها را بیان میدارد و برای مراقبت از بیمار مبتلا به این بیماریها روشهایی را توصیه میکند از جمله به عنوان اولین طبیب استفاده از پنبه را در طب آورده و به منظور زخم نشدن بدن بیماران آبلهای از آن بهره میبرده و در مراقبت از چشمها و پلک و گلو و بینی این بیماران توصیه فراوان کردهاست. در کتاب آبله و سرخک رازی در مورد آبله و سرخک چه قبل از ظهور بیماری و چه بعد از آن و جلوگیری از عوارض بیماری به اندامهای بدن تدابیری آورده شدهاست.
تشریح
در دوران رازی تشریح جسد انسان رواج نداشت و این کار را ناپسند و خلاف آموزههای دینی میدانستند و عموماً به تشریح میمون میپرداختند. رازی در کتابهای خود از جمله کتاب الکناش المنصوری از تشریح استخوانهای و عضلات ، مغز، چشم، گوش، ریه، قلب، معده و کیسه صفرا و... سخن گفتهاست و طرز قرار گرفتن ستون فقرات و سوراخها و زائدههای آن و نخاع شوکی را به خوبی شرح دادهاست. رازی اولین پزشکی است که بعضی از شعب اعصاب را در سر و گردن شناخته و راجع به آنها توضیحاتی دادهاست.
درمان بیماریهای داخلی
رازی اسراف در دارو را بسیار مضر میداند، وی معتقد بودهاست تا ممکن است مداوا با غذا و در غیر اینصورت با داروی منفرد و ساده وگرنه با داروی مرکب به عمل آید. رازی میگوید: «هرگاه طبیب موفق شود بیماریها را با غذا درمان کند، به سعادت رسیدهاست» وی بسیاری از داروها را روی حیوانات امتحان کرده و اثرات آنها را ثبت و تشریح کردهاست و سپس برای بیماران تجویز میکردهاست.
جراحی
گرچه رازی به عنوان پزشک مشهور است اما بعضی از مورخان او را به نام جراح میشناسند. از مطالعهٔ آثار وی چنین برمیآید که در جراحی صاحبنظر بودهاست. وی درباره «سنگ کلیهها و مثانه» کتابی نگاشته و درآن تاکید کردهاست در صورتی که درمان سنگ مثانه با راههای طبی مقدور نباشد، باید به عمل جراحی پرداخت و در این کتاب از اسبابی که با آن عمل سنگ مثانه را انجام میداده، نام میبرد. رازی اولین طبیبی است که در عالم طب از سل مفصلی انگشتان صحبت کردهاست. در شکستهبندی و دررفتگیها قدمهایی برداشته و آثاری از خود به جا گذاشتهاست.
تغذیه
رازی از اولین افرادی است که بر نقش تغذیه در سلامتی و درمان تاکید بسیار دارد. رازی کتابی درباره تغذیه دارد به نام «منافعالاغذیه و مضارها» که یک دوره کامل بهداشت غذایی است و در آن از خواص گندم و سایر حبوبات و خواص و ضررهای انواع آبها و شرابها و مشروبات غیرالکلی و گوشتهای تازه و خشک و ماهیها و... سخن گفتهاست و فصلی در باب علل و جهات اشتها و هضم غذا و ورزش و غذاهای گوارا و پرهیزهای غذایی و مسمومیتها دارد.
شیمی و دارو سازی
رازی تحصیل شیمی را قبل از پزشکی شروع کردهاست و در آن آثاری چشمگیر از خود برجا گذاشتهاست.عمدهٔ تأثیر رازی در شیمی طبقهبندی او از مواد است. او نخستین کسی بود که اجسام را به سه گروه جمادی، نباتی و حیوانی تقسیم کرد. وی پایهگذار شیمی نوین است، با وجود آنکه کیمیاگری را باور دارد.«هر چند که بعضی از کیمیاگران معاصر در ایران نوعی از تبدل ناقص فلزات را به طلا «تبدل رازی» مینامند. ولی چون رازی از دیدگاه مراحل بعدی علم در نظر گرفته شود، باید او را یکی از بنیانگذاران علم شیمی بدانیم.»[۱۸] در کتاب «سرالاسرار» او میخوانیم که مواد را به دو دسته فلز و شبه فلز (به گفته او جسد و روح) تقسیم میکند و اگر در این زمینه اشتباهاتی میکند، چندان گریزی از آن ندارد. برای نمونه جیوه را شبه فلز میخواند در صورتی که فلز بودن جیوه اکنون آشکار است.
کشفهای بسیار به رازی نسبت داده میشود از جمله:
رازی کاشف الکل است.
از تأثیر محیط قلیایی بر کانه پیلیت، اسید سولفوریک فراهم کرد و با داشتن اسید سولفوریک بدست آوردن دیگر اسیدها آسان بود
از تأثیر آبآهک بر نوشادور (کلرید آمونیوم)، اسید کلریدریک بدست آورد.
با اثر دادن سرکه با مس، استات مس یا زنگار تهیه کرد که با آنها را زخم را شستشو میدادند
از سوزاندن زرنیخ، اکسید آرسنیک یا مرگ موش فراهم کرد
برای نخستین بار از نارنج اسید سیتریک تهیه کرد.
او نخستین پزشکی است که داروهای سمی آلکالوئیدی ساخت و از آنها برای درمان بیمارانش بهره گرفت.
فلسفه
رازی از تفکرات فلسفی رایج عصر خود که فلسفه ارسطویی- افلاطونی بود، پیروی نمیکرد و عقاید خاص خود را داشت که در نتیجه مورد بدگویی اهل فلسفه همعصر و پس از خود قرار گرفت. .همچنین عقایدی که درباره ادیان ابراز داشت سبب شد موجب تکفیر اهل مذهب واقع شود و از اینرو بیشتر آثار وی در این زمینه از بین رفتهاست. رازی را میتوان برجستهترین چهره خردگرایی و تجربهگرایی در فرهنگ ایرانی و اسلامی نامید. وی در فلسفه به سقراط و افلاطون متمایل بود و تأثیراتی از افکار هندی و مانوی در فلسفه وی به چشم میخورد. با این وجود هرگز تسلیم افکار مشاهیر نمیشد بلکه اطلاعاتی را که از پیشینیان بدست آورده بود مورد مشاهده و تجربه قرار میداد و سپس نظر و قضاوت خود را بیان میدارد و این را حق خود میداند که نظرات دیگران را تغییر دهد و یا تکمیل کند. از آراء رازی اطلاع دقیقی در دست نیست جز در مواردی که در نوشتههای مخالفان آمدهاست. در نظر رازی جهان جایگاه شر و رنج است اما تنها راه نجات، عقل و فلسفهاست و روانها از تیرگی این عالم پاک نمیشود و نفسها از این رنج رها نمیشوند مگر از طریق فلسفه... در فلسفه اخلاق رازی مساله لذت و رنج اهمیت زیادی دارد. از دید وی لذت امری وجودی نیست، یعنی راحتی از رنج است و رنج یعنی خروج از حالت طبیعی بهوسیله امری اثرگذار و اگر امری ضد آن تأثیر کند و سبب خلاص شدن از رنج و بازگشت به حالت طبیعی شود، ایجاد لذت میکند. رازی فلسفه را چنین تعریف میکند که چون «فلسفه تشبه به خداوند عزوجل است به قدر طاقت انسانی» و چون آفریدگار بزرگ در نهایت علم و عدل و رحمت است پس نزدیکترین کسان به خالق، داناترین و عادلترین و رحیمترین ایشان است. رازی با وجود آنکه به خدا و ماوراء الطبیعه اعتقاد داشت، نبوت و وحی را نفی میکرد و ضرورت آن را نمیپذیرفت و در دو کتاب «فیالنبوات» و «فی حیل المتنبین» به نفی نبوت پرداختهاست. «از تعلیمات او این بود که همه آدمیان سهمی ا ز خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح درباره مطالب عملی و نظری بهدست آورند، آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند، در حقیقت دین زیانآورد است و مسبب کینه و جنگ. نسبت به همه مقامات همه سرزمینها شک داشت.» این تفکرات رازی موجب خشم علمای اسلامی بر علیه او شد و او را ملحد و نادان و غافل خواندند و آثار او را رد کردند.
ویژگی رازی در این بود که بنای فلسفه اش را نه بر مبنای دو فرهنگ مسلط یونانی و اسلامی، که بر مبنای فلسفه ایرانی و بابلی و هندی پایه گذاری کرده بود. مهم ترین سؤال فلسفی او این بود: «اگر خداوند خالق جهان است، چرا پیش از خلق جهان جهان را خلق نکرد؟». در ماوراءالطبیعه رازی پنج اصل وجود دارند که قدیم هستند و همین موجب شد که مسلمانان او را «دهری» بدانند: خالق، نفس کلی، هیولی اولی (ماده اولیه)، مکان مطلق، و زمان مطلق یا دهر.
آثار رازی
پزشکی
الحاوی، یک دوره کامل علم طب تا دوران رازی است.
الکناش المنصوری، که الطب المنصوری نیز خوانده میشود.
المرشد، که الفصول فی الطب نیز نامیده میشود.
من لایحضره الطبیب، نام دیگر کتاب طب الفقراء است.
المدخل الی الطب، پیشدرآمد و مقدمه علم طب
الرد علی الجاحظ فی مناقضةالطب، که در آن رازی نظر جاحظ معروف را که نقض علم طب را رد میکرده، را رد کردهاست..
الطب الملوکی، این کتاب یک دوره بیماریشناسی است.
القراباذین الکبیر
القراباذین الصغیر
کتاب الجدری و الحصبه که برجستهترین اثر خدمت فرهنگ اسلامی به علم پزشکی بشمار میرود.
التقسیم و التشجیر، که رازی در این کتاب تقسیمات امراض و علتهای آنها را با شرح و بیان به طریق طبقهبندی آوردهاست.
الحصی فی الکلی و المثانه، در باب سنگ کلیهها و مثانهاست.
القولنج، در این کتاب از اقسام و انواع قولنجها بحث میشود.
اوجاع المفاصل (دردبندها)
سکنجبین، در باب خواص سکنجبین و موارد مصرف و تجویز آن است.
دفع مضار الاغذیه، درباره پیشگیری از ضررهای غذاها است.
تقدیم الفاکهه قبل الطعام و تاخیر هامنه، درمورد خوردن میوه قبل و بعد از غذا است.
الابدال، کتابی است مختصر درباب بدل و جانشین داروها.
الادویه الموجوده بکل مکان، درباره داروهایی که آسان درهرجا یافت میشود، است.
الابنه و علاجها
فی هیئه القلب (تشریح قلب)
فی هیئه الانثین (تشریح خصیهها یا خایهها)
فی هیئه الصماخ (تشریح پرده گوش)
فی هیئه العین (تشریح چشم)
فی هیئه الکبد (تشریح کبد)
الرد علی الناشی فی نقضه الطب، در باب رد رازی بر نقض ناشی است که علم طب را نقض کردهاست.
فی المحنه الطبیب و کیف ینبغی ان یکون حاله فی نفسه و بدنه و شربه، درباره امتحان طبیب و اینکه باید چگونه باشد.
فیماجری بینه و بین جری الطبیب فی التوت عقیب البطیخ، مباحثه و گفتگو بین رازی و جریر در باب خوردن توت پس از خربزه
فی العله التی تحدث الورم و ازکام فی روس بعض الناس وقت الورد، در سبب آنکه ورم و زکام در سر بعضی از مردمان وقت گل سرخ عارض میشود.
فی الستفراغ المحمومین قبل النضج، در اینکه استفراغ قبل از بهبود لازم است.
فی تبرید الماء عیل الثلج و تبرید الماء یقع الثلج فیه،درباره آبی که با برف سرد شده باشد و آبی که بر برف گذارده و سرد شده باشد.
فی العله التی لها بزعم بعض الجهال الاطباء ان الثلج یعطش، در علت آنکه بعضی از پزشکان نادان تصور میکنند که برف تشنگی میآورد.
العلل القاتله، درباره بیماریهای کشندهاست
فی علة الموت الحوی من السموم، درباره علت مرگ سریع ز سموم است
اطمعه المرضی، درباب غذای بیماران است.
الفالج
اللقوه، عبارت است از فالج عصب صورت و نتیجه حاصل از آن کجی دهان میباشد
فی ان الحمیه المفرطه تضر بالا بدان، در اینکه پرهیز مفرط برای بدن انسان مضر است.
فی ان الطین المتنقل
فی علة تعیش السمک، درآنکه ماهی تشنگی آورد.
فی العله التی لها صار الخریف ممرضا، در سبب آنکه پائیز بیماریزا است.
فی ان الطبیب الحاذق لبیس هومن قدر علی ابراء جمیع العلل و ان ذلک لیس فی الوسع، در اینکه طبیب حاذق قادر به درمان همه بیماریها نیست و این امر در وسع انسان نمیباشد
فی التلطف فی ایصال العلیل الی بعض شهواته، در لطف ورزیدن طبیب برای برخی بیماران دربعضی ازامیال آنها
فی العلع التی یذم لها بعض الناس و عوامها الطبیب و ان کان حاذقا، در سبب آنکه بعضی از مردم و عوامالناس طبیب را رها میکنند هر قدر هم که حاذق باشد.
فی العله التی لها ینجح جهال الاطباء و العوام و النساء اکثر من العلماء، در علت آنکه پزشکان نادان و عوام و زنان بیش از پزشکان دانشمند توفیق مییابند.
خطاء غرض الطبیب، درباره خطا و اشتباهات طبیب
اختصار کتاب النبض الکبیر لجالینوس
اختصار کتاب حیله البرءلجالینوس
تلخیصه لکتاب العلل و الاعراض لجالینوس
تلخیصه لکتاب العلل المواضع الالمه لجالینوس
تلخیص کتاب فصول بقراط
فیما لایلصق مما یقطع من البدن، درکتاب آمدهاست که بعضی از قسمتهای بدن انسان ولو آنکه کوچک باشد نمیتوان آنها را پیوند زد.
فی العله التی لها لا یوجد شراب یفعل فعل الشراب الصحیح بالبدن، اثری را که مشروب سکر و غیر سکر در بدن میگذارد که بیان میدارد.
کیفیه الاغتذاء، در باب کیفیت تغذیهاست
فی الاغراض الممیله لقلوب کثیر من الناس عن افاضل الاطباء الی اخسائهم، از عنوان کتاب بر میآید که نظرهای مردم از طبیب حاذق به پزشکان پائینتر متمایل میگردد.
فی الجبر، درباره شکستهبندی است
فی ان العله الیسیره بعضها اعسر تعرفا و علاجا من الغلیظه، در آنکه بعضی از بیماریهای آسان و پیشپا افتاده علاجشان مشکلتر از بیماریهای شدید است
تقسیم الامرض و اسبابها و علاجاتها علی الشرح، در طبقهبندی مشروح و علتها و درمانهای بیماریها
المشجر فی الطب علی طریق کناش
فی العلل المشکله،در بیماریهای صعب و مشکل
کتاب الباه، از ضررها و اسراف وموقع و نافع امر باه و مواد مولد منی و تکثیر و رقت آن و غذاها و داروهای مولد و رفعکننده باه بحث میکند.
فی السکر
فی التعری و التدثر، در علت آنکه حرارت گاهی با برهنهشدن و زمانی با پوشیده شدن برطرف میگردد.
مایعرض فی صناغه الطب
کتاب النقرس و عرق المدینی،درباره بیماری نقرس و پیوک
کتاب الصدینه، درباره داروسازی است
فی معرفه تطریف الاجفان، در شناسایی بههم زدن پلکهای چشم
فی شرف العین، در فضیلت و برتری چشم بر سایر حواس
فی العمل بالحدید و الجبر، در اعمال جراحی با چاقو و شکستهبندی
کتابه الکبیر فی العطر و الانجبات و الادهان، کتاب بزرگ رازی در عطر و انبهها
اثبات الطب، در اثبات علم طب
کتابان فی التجارب
فی الفصد، درباره رگ زدن و خون گرفتن
فی النقرس
فی العله التی صار النائم یعرق اکثر من الیقظان، در علت آنکه افراد در خواب بیشتر از بیداران عرق میکنند.
کتاب الفاخر
فی صناعه الطب و وضعها و تمییزها
برء الساء (درمان فوری)
فی علاج العین بالحدید، در درمان چشم با چاقو
فی الادویه العین و علاجها و مداواتها و ترکیب الادویه لما یحتاج الیه من ذلک، در داروها و درمان بیماریهای چشم و ترکیب داروهای محتاج الیه
کتاب سر الطب
منافع الاعضاء (فیزیولوژی)
کتاب صفات البیمارستان، در باب صفات بیمارستان
فی الثقال الادویه المرکبه، درباب سنگینی داروهای مرکب
کلام الفروق بین الامراض، در صفات و فرق بین بیماریها
کتاب الکافی فی الطب
الاغذیه المختصره
مقاله فیما سئل عنه فی انه لم صارمن قل جماعه من الانسان طال عمره
تذکره مفیده
فی اختلاف الدم، درباب اختلاف خون آدمی است
اتخاذ ماء الجبن، درباره خواص آبپنیر است
من کتاب الالبان فی منافع ماء الجبن، درباره خواص آب پنیر و شیر است
مفید الخاص
الخواص
رساله لابیبکر محمد بن زکریا الرازی الیبعض تلامذته و قداختصه بعض الملوک
الاکلیل (کتاب تاج)
کیمیا ( شیمی )
در مورد کتابهای کیمیاوی رازی منابع مختلف آثار گوناگونی را نقل کردهاند فهرستی که در اینجا آمدهاست از رسالهٔ فهرست کتابهای تالیفی رازی اثر ابوریحان بیرونی در بخش کیمیائیات نقل میشود.
المدخل التعلیمی
علل المعادن و هوالمدخل البرهانی
اثبات الصناعه
کتاب الحجر
کتاب التدبیر
کتاب الاکسیر و یوجد علی نسختین
کتاب شرف الصناعه
کتاب الترتیب و هو الراحه
کتاب التدابیر
کتاب الشواهد
کتاب محن الذهب و الفضه
کتاب سرالحکماء
کتاب سر
کتاب سرالسر
کتابان فی التجارب
رساله الی فاین
منیه المتمنی
رساله الی الوزیر القاسم بی عبیدالله
کتاب التبویب
الرد علی الکندی فی رده علی الکیمیاء
فی الرد علی محمد بن اللیث الرسائلی فی رده علی الکیمیائیین
فیزیک
سمع الکیان (سماع طبیعی)الهیولی الصغیر.
الهیولی الکبیر.
فی الزمان و المکان.
فی الفرق بین ابتداء المدة و بین ابتداء الحرکات.
فی اللذة.
فی البحث عن الارض اهی حجریه اوطینیة.
فی علة جذب المغناطیس الحدید.
منطق
المدخل الی المنطق.
فی المنطق بالفاظ متکلمی الاسلام.
کتاب البرهان.
کیفیة الاستدلال.
ریاضیات
فی الهیئة.
فی علة قیام الارض وسط الفلک.
فی مقدار مایمکن ان یستدرک من النجوم.
فی کیفیة الابصار.
فی ان الکواکب علی غایة الاستدارة لیس فیها نتوء واعوار
فلسفه
میدان العقل .
العلم الالهی الصغیر علی رای سقراط.
العلم الالهی الکبیر.
فی الفلسفة القدیمة.
نقض کتاب فرفوریوس الی انابو المصری
متافیزیک
النفس الصغیر.
النفس الکبیر.
فی ان جواهرالاجسام .
فی ان الحرکة معلومة غیر مرئیه
شيوهي رازي در پزشكي
رازي در پزشكي بسيار نوآور بود و پيروي كوركورانه از پزشكان پيش از خود را روا نميدانست. او كتابي به نام شكوك نوشته و نظريهها و روشهاي درماني نادرست جالينوس را بر شمرده است. او بر اين باور بود كه "تجربه بهتر از علم طب است" و منظور او از علم طب، نوشتههاي پيشينيان است. يادداشتها او كه در آنها به دقت فراوان چگونگي وضعيت بيماران و بهبودي آنها را توصيف كرده است، او را يكي از برجستهترين پزشكان باليني همهي دورانها ساخته است. يكي از آن ياداشتها اين گونه است:
"عبدالله بن سواده دچار تبهاي نامنظمي بود كه گاه هر روز به وي عارض ميگشت و زماني يك روز در ميان و گاهي هر چهار روز و شش روز. و پيش از عارض شدن تب، لرز مختصري به او دست ميداد و به دفعات بسيار بول ميكرد. من اين نظر را ابراز داشتم كه اين تبها ميخواهد به تب ربع مبدل شود و يا اين است كه بيمار زخمي در كليه دارد. پس از اندكي در بول بيمار چرك ظاهر شد. من به او خبر دادم كه ديگر تب باز نخواهد گشت و چنين شد.
تنها چيزي كه مانع آن بود كه در نخستين بار نظر خود را دربارهي اين كه بيمار زخم كليه دارد، ابراز كنم اين بود كه پيش از آن به تب غب و تبهاي ديگر مبتلا بود و گمان ميرفت كه اين تبهاي نامنظم از التهاباتي باشد كه چون نيرو گيرد به تب ربع مبدل خواهد شد. به علاوه، بيمار به من شكايت نكرده بود كه در ناحيهي گردهاش سنگيني مانندي دارد كه چون بر ميخيزد آن را احساس ميكند و من نيز فراموش كرده بودم كه دراين باره چيزي از او بپرسم. در واقع ميبايستي بسياري بول گمان مرا در زخم كليهي وي قويتر كند، منتها نميدانستم كه پدرش نيز سستي مثانه دارد و از چنين دردي شكايت ميكند ..."
زماني كه در بيمارستان ري پزشك مسوول بود، در حالي كه شاگردانش و شاگردان شاگردانش پيرامون او را گرفته بودند، به كار بيمارستان رسيدگي ميكرد. هر بيماري كه به بيمارستان وارد ميشد، نخست در نزد شاگردان شاگردان معاينه مي شد و اگر مسالهاي براي آنها دشوار ميآمد، با شاگردان اصلي رازي عرضه ميشد و اگر آنها نيز در تشخيص بيماري در ميماندند، به خود رازي مراجعه ميكردند. اين شيوهي سازماندهي پزشكان از يادگارهاي رازي است كه هنوز هم در بيمارستان هاي آموزشي جهان رعايت ميشود.
هنگامي كه ميخواستند بيمارستان معتضدي بغداد را بسازند، با او براي جاي مناسب بيمارستان مشورت كردند. رازي فرمان داد قطعههاي مساوي از گوشت را در محلههاي گوناگون شهر بياويزند و آن جايي را برگزينند كه قطعهي گوشتن در آنجا ديرتر از جاهاي ديگر فاسد شده است. رازي در آن بيمارستان بخش ويژهي بيماران رواني بنيان گذاشت و براي هر گروه از بيماران رژيم غذايي مناسب آنها را تعيين كرد.
نوشتههاي رازي
رازي پژوهشگر و نويسندهي پركاري بوده و خود در اين باره در كتاب السيره الفلسفيه چنين نوشته است:"كوشش و پشتكار من در فراگيري دانش به اندازهاي بود كه به خط تعويذ(خط ريز) بيش از 20 هزار ورقه چيز نوشتم و پانزده سال از عمر خود را شب و روز در تاليف جامع كبير(همان حاوي) صرف كردم و بر اثر همين كار در نيروي بينايي من سستي پديد آمده و عضلهي دستم گرفتار سستي شده و من را از نوشتن محروم ساخته است. با اين همه، از جست و جوي دانش باز نماندهام و پيوسته به ياري اين و آن ميخوانم و بر دست ايشان مينويسم."
نخستين فهرست از نوشتههاي رازي را خود او فراهم كرده كه ابننديم آن را در الفهرست آورده است. ابن قفطي نيز در كتاب خود با نام اخبار الحكماء، آن فهرست را به نقل از ابننديم آورده است. سپس، ابوريحان بيروني كتابي پيرامون نوشتههاي رازي نوشت كه پول كراوس، خاورشناس فرانسوي، در سال 1936 آن را با عنوان "رساله ابيريحان في فهرست كتب محمد بن زكرياي رازي" به چاپ رساند. البته، بيروني فهرست كتابهاي خود را تا سال 427 قمري، كه در آن هنگام 65 سال داشت، نيز در اين رساله آورده است.
بر پايهي فهرست بيروني، رازي 184 كتاب در موضوعهاي گوناگون نوشته است: پزشكي، 56 كتاب؛ طبيعيات، 33 كتاب؛ منطق، 7 كتاب؛ رياضيات و اخترشناسي، 10 كتاب؛ تفسير و تخليص كتابهاي فلسفي و پزشكي ديگران، 7 كتاب؛ علوم فلسفي و تخميني، 17 كتاب؛ ماوراءالطبيعه، 6 كتاب؛ الهيات، 14 كتاب؛ كيميا، 22 كتاب؛ كفريات، 2 كتاب و فنون مختلفه، 10 كتاب.
ابنابي اصيبعه، از پزشكان سدهي هفتم هجري، در كتاب عيون الانباء في طبقات الاطباء، 238 كتاب براي رازي فهرست كرده است. محمود نجمآبادي، پژوهشگر تاريخ علم، با برابر نهادن فهرست بيروني، ابنقفطي، ابنابي اصيبعه و ابننديم، كتابي به نام مولفات و مصنفات ابوبكر محمد بن زكرياي رازي، فراهم آورده است كه در سال 1339 از سوي انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد. او دراين كتاب 271 كتاب براي رازي برشمرده است. در اين جا برخي از مهمترين آثار رازي معرفي ميشود.
در پزشكي
1. الحاوي يا الجامع الكبير
الحاوي بزرگترين دانشنامهي پزشكي است كه در آن نظريههاي پزشكان پيش از رازي گردآوري شده است. او در اين كتاب نظر پزشكان را بي آن كه در آنها تغييري دهد، آورده و هر مطلبي را از هر كجا گرفته، منبع آن را نوشته است. همان گونه كه پيش از اين گفته شد، رازي براي اين كار بزرگ بيش از 15 سال از عمر خود را صرف كرد تا اين كه بينايي و توان نوشتن را از دست داد و از شاگردانش كمك گرفت. با اين همه، سازماندهي نهايي كتاب به دست شاگردان رازي و پس از مرگ استاد انجام شد.
كتاب حاوي در سال 1297 ميلادي به درخواست شارل انجو، شاه سيسيل، به كوشش فرج بن سالم به لاتيني ترجمه شد. نخستين چاپ متن لاتين آن در سال 1486 در شهر برسكيا انجام شد و سپس در سالهاي 1505، 1506، 1509 و 1542 در شهر ونيز بار ديگر به چاپ رسيد. حاوي يكي از 9 كتابي بود كه كتابخانهي دانشكدهي پزشكي پاريس در سال 1395 ميلادي در خود داشت.
2. الكناش المنصوري
اين كتاب پس از الحاوي مهمترين اثر پزشكي رازي به شمار ميآيد. رازي اين كتاب را به نام ابوصالح منصور بن اسحاق بن احمد بن اسد، والي ري، نام نهاده است. او در اين كتاب، كه به طب منصوري پرآوازه شده، مفاهيم پايهي پزشكي را در ده مقاله آورده است. مقالهي نهم اين كتاب، با عنوان"دربارهي درمان همهي بيماريها از فرق سر تا نوك پا" بيشتر مورد توجه بوده و در اروپا به صورت جداگانه نيز به چاپ رسيده و شرحهاي گوناگوني بر آن نوشته شده است.
طب منصوري را جرارد كرمونيايي در سال 1481 به لاتين ترجمه كرد. ترجمهي لاتيني آن نخست در سال 1484 به چاپ رسيد و سپس تا سال 1519، شش بار ديگر در ونيز چاپ شد. چاپهاي ديگري از آن نيز در سالهاي 1533، 1544 و 1551 در سوئيس و 1674 در اولم فراهم آمد. اين كتاب تا پايان سدهي نوزدهم ميلادي بخشي از برنامهي درسي دانشگاه توبينگن آلمان بود و رياست دانشگاه مونپوليه، در فرانسه، تا سال 1558 هنوز درس خود را از روي اين كتاب ميگفته است.
3. كتاب الجدري و الحصبه
اين كتاب كهنترين و مهمترين كتابي است كه پيرامون آبله و سرخك نوشته شده است. رازي نخستين پزشكي است كه اين دو بيماري را دو بيماري جداگانه دانسته و شيوهي نگارش آن به اندازهي با اصول علمي امروزي همخواني دارد كه برخي از پژوهشگران تاريخ پزشكي، از جمله نوبرگر در كتاب تاريخ پزشكي خود، آن را برجستهترين خدمت فرهنگ اسلامي به علم پزشكي دانستهاند.
ترجمهي لاتين كتاب آبله و سرخك رازي در سال 1548 در پاريس منتشر شد و ترجمههاي لاتيني ديگري از آن در سالهاي 1498 و 1555 در ونيز، در سالهاي 1529 و 1544 در سوئيس، در سال 1549 در استراسبورگ، در سال 1749 در لندن و در 1781 در گوتينگن چاپ شد. ترجمهي فرانسوي آن در سال 1762 در پاريس منتشر شد. ترجمهي انگليسي آن در سال 1747 در لندن انجام شد، اما در سال 1848 منتشر شد. محمود نجمآبادي آن را به فارسي ترجمه كرده است.
4. تقاسيم العلل
كتاب تقسيمهاي بيماريها، گونهاي فرهنگ پزشكي است كه بيماريها و چگونگي درمان آنها چكيدهوار در آن آمده است. اين كتاب را نيز جرالد كرمونيايي به لاتين ترجمه كرده است.
5. من لايحضره الطبيب
چنانكه از نام اين كتاب بر ميآيد، براي كسي نوشته شده است كه به پزشك دسترسي ندارد. شيخ صدوق كه عنوان اين كتاب را پسنديده بود، كتابي با نام من لايحضره الفقيه در فقه شيعي نوشته است.
6. دفع مضار الاغذيه
اين كتاب دربارهي جلوگيري از زيان غذاهاست و عبدالعلي نائيني آن را به فارسي ترجمه و با عنوان بهداشت غذايي منتشر كرده است.
7. في محنه الطبيب و كيف ينبغي ان يكون
كتابي در چگونكي آزمايش كردن پزشكان و اين كه يك پزشك چگونه بايد باشد.
8. المرشد
كتاب راهنما كه با نام الفصول نيز شناخته ميشود، چكيدهي دانش پزشكي است.
9. الادويه المسهله الموجود في كل مكان
اين كتاب پيرامون داروهاي آسانيافتني است كه در هر جايي وجود دارند.
10. القرابازين
رازي دو كتاب با اين نام دارد كه يكي كبير(بزرگ) و ديگري صغير(كوچك) ناميده ميشود. اين كتابها پيرامون داروهايي هستندكه پزشكان بايد با آنها آشنا باشند.
ديگر كتابهاي برجستهي رازي در پزشكي عبارتند از: اطمعه المرضي(غذاي بيماران)، برءالساعه(فوريتهاي پزشكي)؛ كتابه في تولد الحصاه(كتاب او در پديد آمدن سنگريزه)، كتابه في القولنج(كتاب او در درد رودكان)، كتابه في النقرس و اوجاع المفاصل(كتاب او در درد پا و مفصلها)، الطب الملوكي(پزشكي شاهانه)، في العله التي صارالخريف ممرضا(در چرايي آنكه پاييز بيماريآور است)، في العله التي تحدث الورم و الزكام في رووس الناس وقت الورد(در علت آن كه ورم و زكام در سر مردم هنگام گل سرخ عارض ميگردد)، تقديم الفاكهه قبل الطعام و تاخير منه(خوردن ميوه پيش از غذا و پس از آن)، في عله التي لها ينجح جهال الاطباء و العوام و انساء اكثر من العلماء(در علت آن كه طبيبان نادان و عامهي مردم و زنان، بيش از طبيبان دانشمند توفيق مييابند) و ... .
دستاوردهاي علمي رازي
بحث علمي پيرامون ايمني اكتسابي
در سال 1797 ميلادي، ادوارد جنر، پزشك انگليسي، دريافت دختراني كه شيرگاوهاي مبتلا به آبلهي گاوي را ميدوشند، نسبت به آبله انساني(آبله مرغان) ايمن هستند. جنر بر پايهي اين مشاهده و چند آزمايشي كه انجام داد، مفهوم ايمني اكتسابي(به دست آوردني) را مطرح كرد. اما نزديك 900 سال پيش از جنر، محمد زكرياي رازي، براي نخستين بار آبله مرغان را به صورت علمي توصيف كرد. او در كتاب الجدري و الحصبه خود نوشته است كه اين بيماري از فردي به فرد ديگر منتقل ميشود، اما اگر كسي از اين بيماري جان سالم به در برد، بار ديگر به اين بيماري دچار نميشود.
مکتب کیمیا :
رازی مکتب جدیدی در علم کیمیا تأسیس کرده که آن را میتوان مکتب کیمیای تجربی و علمی نامید. ژولیوس روسکا دانشمند برجستهای که در شناسایی کیمیا (شیمی) رازی به دنیای علم بیشتر سهم و جهد مبذول داشته، رازی را پدر شیمی علمی و بانی مکتب جدیدی در علم دانسته، شایان توجه و اهمیت است که قبلا این لقب را به دانشمند بلند پایه فرانسوی لاوازیه داده بودند. به هر حال آنچه مسلم است تأثیر فرهنگ ایرانی دوران ساسانی در پیشرفت علوم دوران اسلامی و از جمله کیمیاست که در نتیجه موجب پیشرفت علم شیمی امروزه شده است.
نظریه اتمی و رازی :
در فرآیند دانش کیمیا به علم شیمی توسط رازی، نکتهای که از نظر محققان و مورخان علم، ثابت گشته، نگرش "ذره یابی" رازی است. کیمیاگران، قائل به تبدیل عناصر به یکدیگر بودهاند و این نگرش موافق با نظریه ارسطویی است که عناصر را تغییرپذیر یعنی قابل تبدیل به یکدیگر میداند. لیکن از نظر ذره گرایان عناصر غیر قابل تبدیل به یکدیگرند و نظر رازی هم مبتنی بر تبدیل ناپذیری آنهاست و همین علت کلی در روند تحول کیمیایی کهن به شیمی نوین بوده است. به تعبیر تاریخی زکریا، "کیمیا" ارسطویی بوده است و "شیمی" دموکریتی است. به عبارت دیگر، شیمی علمی رازی، مرهون نگرش ذرهگرایی است، چنانچه همین نظریه را بیرونی در علم "فیزیک" کار است و بسط داد.
در اروپا فرضیه اتمی را "دانیل سرت" در سال 1619 از فلاسفه یونانی گرفت که بعدها "روبرت بویل" آن را در نظریه خود راجع به عنصرها گنجاند. با آنکه نظریه بویل با دیدگاههای کیمیاگران قدیم تفاوت آشکار دارد نباید گذشت که از زمان فیلسوفان کهن تا زمان او، تنها رازی قائل به اتمی بودن ماده و بقاء و قدمت آن بوده است و با ان که نظریه رازی با مال بویل و یا نگرش نوین تفاوت دارد، لیکن به نظریات دانشمندان شیمی و فیزیک امروزی نزدیک است.
ارتباط رازی با دیگر دانشها
رازی در علوم طبیعی و از جمله فیزیک تبحر داشته است. ابوریحان بیرونی و عمر خیام نیشابوری، بررسیها و پژوهشهای خود را از جمله در چگالسنجی زر و سیم مرهون دانش "رازی" هستند. رازی در علوم فیزیولوژی و کالبدشکافی، جانورشناسی، گیاه شناسی، کانیشناسی، زمین شناسی، هواشناسی و نورشناسی دست داشته است.